شبی از شبها ، مردی خواب عجیبی دید . او دید که در عالم رویا پا به پای خداوند روی ماسه ها ی ساحل قدم می زند و در همان حال ، در آسمان بالای سرش ، خاطرات دوران زندگیش به صورت فیلمی در حال نمایش است .
او که محو تماشای زندگیش بود ، ناگهان متوجه شد که گاهی فقط جای پای یک نفر روی شنها دیده می شود و آن هم وقت هایی است که او دوران پر درد و رنج زندگیش را طی می کرده است .
بنابراین با ناراحتی به خدا که در کنارش راه می رفت رو کرد و گفت : پروردگارا... تو فرموده بودی که اگر کسی به تو روی آورد و تو را دوست بدارد ، در تمام مسیر زندگی کنارش خواهی بود و او را محافظت خواهی کرد ، پس چرا در سخت ترین لحظات زندگی ام فقط جای ای یک نفر وجود دارد ؟ چرا مرا در لحظاتی که به تو سخت نیاز داشتم ، تنها گذاشتی؟
خداوند لبندی زد و گفت : بنده ی عزیزم ، من تو را دوست دارم و هرگز تنهایت نگذاشته ام . زمانهایی که در رنج و سختی بودی ، من تو را روی دستانم بلند کرده بودم تا به سلامت از موانع و مشکلات عبور کنی ....
************************************
امید وارم سال جدید را با یاری خداوند ، توام با موفقیت آغاز کنید.
*******************************
ما که رفتیم تا سال بعد...